۱۳۹۵ آذر ۵, جمعه

چهارده سال

چند وقت پیش، که به نظر خودم کمتر از شش ماه پیش بود، نشستم آرشیو وب لاگم رو خوندم و رسیدم به اولین پستم به تاریخ 4 آذر 81، 24 نوامبر 2002. بالای وب لاگ نوشتم که بیشتر از یازده ساله وب لاگ می نویسم. امروز در کمال تعجبم تو تقویمم دیدم که شده چهارده سال و باورم نمی شد. هر چقدر بالا و پایین کردم، نفهمیدم که چرا این شش ماه پیش که من فکر می کردم، دو سال پیش بوده. تصورم از زمان معوج و غیر خطی شده. ولی چیزی که اهمیت داره اینه که امروز چهارده سال از روز اولی که تو سایت دانشکده صنایع نشستم و این وب لاگ رو ساختم می گذره. چهارده سالی که زندگی من رو بالا و پایین و چپ و راست کرده. شکست ها و موفقیت ها و خوشحالی ها و ناراحتی ها داشتم. دوستی ها و از دست دادن ها و دوباره به دست آوردن ها رو تجربه کردم. این وب لاگ با من عاشق شده، بالا رفته، پایین اومده، مهاجرتها و سفرها کرده و هنوز با همون حس و حال هیجان روزهای اول می آم می شینم پشت این صفحه سفید و می نویسم. 
این وب لاگ طولانی ترین کاری است که تو زندگی ام کردم و مداومت تو نوشتنش برای من کم حوصله خیلی دستاورد بزرگی است. برعکس همه روزها که پس کله خودم می زنم، این یک روز رو جشن می گیرم و در حال هورت کشیدن چایی تقریبا سرد شده ام، می زنم پشت خودم و با یک نیمچه لبخند رضایت یک دست مریزاد به خودم می گم.