می نویسم
"سرد است
و بادها خطوط مرا قطع می کنند"
دوستش ندارم
دوست دارم بنویسم
"سردم است
و بادها خطوط مرا قطع می کنند"
یعنی تأکید نه بر روی سردی هوا و بادهای قطع کننده، بلکه بر سرد بودن من و خطوط من است که قطع می شوند.
یعنی فروغ نمی تونست یک کم خودمحور تر شعر بگه؟؟؟
"سرد است
و بادها خطوط مرا قطع می کنند"
دوستش ندارم
دوست دارم بنویسم
"سردم است
و بادها خطوط مرا قطع می کنند"
یعنی تأکید نه بر روی سردی هوا و بادهای قطع کننده، بلکه بر سرد بودن من و خطوط من است که قطع می شوند.
یعنی فروغ نمی تونست یک کم خودمحور تر شعر بگه؟؟؟