۱۳۹۶ خرداد ۹, سه‌شنبه

هرمایونی یا نویل؟

احساسم سر کلاس ها و سمینارها بین هرمایونی و نویل لانگ باتن نوسان می کنه. نمی فهمم بالاخره با سوادم یا بی سواد و بی دست و پا. تازه دارم می فهمم، مشکل مشکل من نیست. تلاش برای یاد گرفتن یا دانستن دقیقا مثل وقتی است که شروع می کنی لیست کارهای روزانه ات رو نوشتن. به ازای هر یک کاری که انجام می دی و خط می زنی، شش تا دیگه به ته لیست اضافه می شه. هر چی پیش می ری، عقب تری از خودت. یاد گرفتن هم دیگه همینجوری شده. هر یک ساعتی که می خونی یا می شنوی یا سعی می کنی چیزی یاد بگیری، هشت- ده تا مورد به لیست ندانسته هات اضافه می شه. هرمایونی می ری تو کلاس، نویل می آی بیرون. سخت ترین بخش اش اینه که صبح چه جوری خودت رو دوباره بکشی از رختخواب بیرون، وقتی انگیزه ای برات نمی مونه.