۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

غر خواب آلودگي

روزهايي هستند كه روزهاي خوبي نيستند. روزهايي ان كه شبش بد خوابيدي. كلافه بودي. گرمت بوده يا سردت. پشه دور و برت بوده يا خواب هاي آشفته مي ديدي. روزهايي كه جات عوض شده بوده و جاي جديدت رو براي آروم خوابيدن دوست نداشتي. مخلص كلام اينكه خوابت مي آد اما از تجربه آخرين خوابت، كه خوشايند نبوده، دلت هم نمي خواد بخوابي. اگه هم دلت بخواد نمي‌توني. حالا يا اسير ميزهاي سفيدي، يا كار داري، يا مهمون داري يا تحويل كار.

به هر حال روزهايي هستند كه دوستشان نداري. حالا اسمشون 10 فروردين باشه. حالا هوا اون روزها عالي باشه. حالا دوستات اطرافت باشن. مهم نيست. اين روزها رو دوست نداري.


 


 

پي نوشت:

البته نمي دونم كه همه مثل من هستن يا منم كه اينقدر شديد حال و احوالم به ميزان كمبود خوابم وصله. كافي است دوساعت دير بيام سركار و بگيرم تخت بخوابم. بيا ببين تو اون روز چه كارها كه نمي كنم.

هیچ نظری موجود نیست: