بیشتر از هجده سال است که می نویسم. چیز ارزش داری نیست. واگویه های ذهن خودم است که بعضی روزها می نویسم تا از جست و خیز در مغزم دست بردارن و بگذارن کار کنم.
آدم کم حوصله ای هستم که همه فعالیت های هیجان انگیز عالم بعد از زمانی برام حوصله سربر می شن. این وب لاگ طولانی ترین کاری است تو زندگی ام کردم. برای این است که اینقدر دوستش دارم.
۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه
سخت است که ناامید نشی. سخت است. سخت است که انرژی ات رو متمرکز کنی هنوز روی چیزی که می خوای. انرژی ای که هر لحظه کمتر و کمتر می شه.
سخت است ناامید نشی. نه فقط اینکه توی روی دیگران بخندی. اینکه واقعا توی وجود خودت دنبال بارقه های امید بگردی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر