از اون حس هايي دارم كه فقط اينجوري درمان مي شه كه بشينم كنار پنجره اي كه داره پشتش برف مي آد، با يك ليوان نسكافه و بلند بلند از حفظ شعر شاملو بخونم.
يعني امروز تحمل اين هواي بهاري، دود و ترافيك پشت شيشه، اجبار به نشستن پشت ميز كار و حفظ نبودن شعرهاي شاملو نيست مرا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر