یک جمله دو خطی رو به زور از تو مغزم می کشم بیرون و تایپ می کنم. می بینم کلمه دوم خط اول اشتباه تایپ شده. به جای اینکه برم اون رو درست کنم. کل جمله رو پاک می کنم تا برسم بهش. درستش رو که تایپ می کنم یادم می آد که حالا بقیه جمله رو بلد نیستم. خداوند کنترل-زد (به کسر ز) را البته برای همین موقع ها آفریده. ولی من پرت می شم به درست چهارده سال پیش. وقتی که جوجه دانشجویی بودم تو مجله صنایع. مقاله های مردم ها رو تایپ می کردم (سلام آیدین). دقیقا همین کار رو می کردم. وقتی یک کلمه غلط بود همه خط رو پاک می کردم تا برسم بهش و درستش کنم. دوستم می خندید. انگار مغزم هنوز دسترسی تصادفی رو نفهمیده. هنوز بعد از چهارده سال روی حالت دسترسی ترتیبی ام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر