۱۳۹۳ اسفند ۱۳, چهارشنبه

گوگل بی رحم

گوگل بی رحم امروز بهم یک ایمیل زده. وسط جدیت روز. برداشته از عکس های یک ماهه اخیرم که تو گوگل پلاس ذخیره کرده، یک داستان ساخته به اسم "سفر به آکلند". همه دو سه هفته آخر آکلند رو جلوی چشمم زنده کرد. وسایلم که فروختم. روزهای کار و دور هم بودن با دوستان، روزهای آخر دانشگاه. آخرین دریاها و حتی اون پروانه زرد مهربون تو اون روز سنگین و دردناک. برداشته از از روی سرچ های نقشه گوگل، سفرهای داخل شهری، به فرودگاه، به خونه دوستان رو نشونم داده که ببین اونجا این عکسها رو هم گرفتی. عکس ماهی خوردن، دریا رفتن، غوره پاک کردن، خداحافظی و سلام کردن. بی رحم به مدت چند دقیقه محدود من رو کند و برد گذاشت اونور بزرگترین اقیانوس دنیا. وقتی برگشتم و پرت شدم دوباره روی این صندلی سیاه، خالی خالی بودم. تنها و خالی. گوگل بی رحم. 
از این تکنولوژی باید ترسید. از من گفتن. 

هیچ نظری موجود نیست: