- هر آدم معمولي اي دوست داره كه مطمئن باشه كه عزيزاش، كسايي كه دوستشون داره، توي امنيت و آرامش ان. فقط يك لحظه حس اينكه آرامشي رو كه تصور مي كني توي دنياي واقعي اونها ندارن، خيلي دردناك و ناراحت كننده است. فكر كنم بخش عظيمي از غم غربت هم به اين موضوع بر مي گرده. اينكه دور باشي و نتوني دستشون رو بگيري توي ناراحتي هاشون خيلي بيشتر دردناك است.
- من براي بار سوم دارم سريال "شهر و رابطه" J)))) رو مي بينم و هنوز توي بعضي قسمت ها و صحنه ها به اندازه بار اول نفسم بند مي آد. نمي دونم دليل اينكه اينقدر با اين عمو big همذات پنداري مي كنم چيه؟
- پرسشنامه دلتنگي عاشقانه رو اگه هنوز تكميل نكرديد اينجا اينجا اينجا اينجا مي تونيد پيداش كنيد. بشتابيد براي تكميلش و بازخورد دادن به محقق اش. من خيلي تحقيق اش رو دوست داشتم. شايد شما هم.
بیشتر از هجده سال است که می نویسم. چیز ارزش داری نیست. واگویه های ذهن خودم است که بعضی روزها می نویسم تا از جست و خیز در مغزم دست بردارن و بگذارن کار کنم. آدم کم حوصله ای هستم که همه فعالیت های هیجان انگیز عالم بعد از زمانی برام حوصله سربر می شن. این وب لاگ طولانی ترین کاری است تو زندگی ام کردم. برای این است که اینقدر دوستش دارم.
۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر