۱۳۹۳ شهریور ۵, چهارشنبه

پنج شهريور

پنج شهريور نود و سه، بيست و هفت آگوست دوهزار و چهارده، زندگي مرد در چمدانهاي بيست و سه و هفت كيلو، پرينت بليطش توي دستش، و من انگار دارم داستان يك زوج ديگه رو نگاه مي كنم. 
از فردا، تا روزي كه منم راهي شم، يك زندگي جديد شروع خواهد شد. امشب ولي مال منه. امشب نه از زندكي جديده، نه زندگي قديم. امشب مال منه و هر كاري دلم بخواد توش مي كنم.
به افتخار امشب

هیچ نظری موجود نیست: