بیشتر از هجده سال است که می نویسم. چیز ارزش داری نیست. واگویه های ذهن خودم است که بعضی روزها می نویسم تا از جست و خیز در مغزم دست بردارن و بگذارن کار کنم.
آدم کم حوصله ای هستم که همه فعالیت های هیجان انگیز عالم بعد از زمانی برام حوصله سربر می شن. این وب لاگ طولانی ترین کاری است تو زندگی ام کردم. برای این است که اینقدر دوستش دارم.
۱۳۹۳ مرداد ۲۴, جمعه
يك روز
يك روزي هم خواهد بود كه مرد از خواب بيدار شه. دست و صورتش رو بشوره. سيم ها و هارد ها و فلش مموري ها و كيندلش رو برداره.
ولش كن. نمي خوام بقيه اش رو تصور كنم.
مي خوام مرزهاي توانمندي هام رو هل بدم يك قدم اونورتر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر