۱۳۹۴ خرداد ۱۱, دوشنبه

جای خالی

شاید یک بار دیگه هم قبلا نوشتم. یک چیزهایی هست که طی سال ها با خودت می کشی شون اینور و اونور. نمی دونی هم چرا. مثل یک آهنگ. یک آهنگ که هر بار بهش گوش می کردی، اشکات بدون اینکه هیچ دلیلی داشته باشه سرازیر می شده. از این آهنگ ها که شادن ولی می دونی که ته اش غمگینن. تو بگو شبیه "همه چی آرومه". بعد یک روزی، یک جایی، با یک کسی، تو یک منظره ای می فهمی که همه این سال ها این آهنگ رو حمل کردی که بیاری اش اینجا. تو این لحظه و با این آدم بهش گوش کنی. اون لحظه که تموم می شه دیگه جادوی اون آهنگ می ره. انگار محو می شه. انگار اون آهنگ با اون حس همراه اش یکهو بخار می شه و جاش فقط یک حفره خالی می مونه. انگار وصل می شه به همون نقطه و مکان و زمان و همونجا می مونه. دیگه باهات نمی آد. و تو دلت براش تنگ می شه. برای اون آدم و اون مکان و اون زمان و اون آهنگ. 

امروز تولد دوست نازنینی  است که توی همه این شونزده هفده سال، چه تو شادی و چه تو غم، چه تو بودن و چه تو رفتن، چه تو نشستن و چه تو دویدن همیشه بوده. همیشه با اطمینان می دونستی که هست و می دونستی که کافیه دستت رو دراز کنی تا نگذاره بیفتی. تولدت مبارک روجای عزیز. 

هیچ نظری موجود نیست: