روزهاي كشدار، كش دار هستند. يعني نه زمان توي اين روزها خوب ميگذره. نه تو حال و حوصله انجام كارهايي رو داري كه باعث بشن زمان زودتر يا بهتر بگذره.
روزهاي كشدار، از اون روزهايي هستند كه ويسكوز هستند. يعني شبيه يك سيالي هستند كه خيلي خيلي خيلي غليظ است. اينقدر كه جريان نداره. اگه يك قلپ هم ازش بخوري بدجوري توي گلوت مي مونه و نه بالا مي ره نه پايين.
روزهاي كشدار از دور كاملا قابل تشخيص هستن. حداقل از روز قبلشون ميدوني كه فردا قرار است چه بلايي سرت بياد. اما هيچ كاري نميتوني بكني. حتي اگر تصميم بگيري كه فرداي كشدارت رو دير بياي سركار و صبح بخوابي، باز هم هيچي از كشداري اين جور روزها كم نميشه. تنها درمان روزهاي كشدار خوابيدن است. اين جور روزها اصلا نبايد از تخت بيرون اومد. بايد همونجا بموني، يك خوردني دوست داشتني بخوري. كتاب بخوني و وسط هاش هي چرت بزني. بعد بيدار شي و ببيني كه هنوز روز كشدار مزخرف تموم نشده. باز بخوابي. شام خوشمزه بخوري و بعدش براي اينكه خستگي روز كشدارت در بره بخوابي.
روزهاي كشدار بايد بدوني كه هر موقعي كه به آژانس زنگ بزني اصلا مهم نيست. به هر حال ماشين نخواهند داشت. اين روزها بايد بدوني كه توي يك خيابون يك طرفه يادت ميره سر كوچهاي كه بايد پياده شي و مجبور ميشي خيابوني رو كه با پول به آژانس دادن ازش رفتي بالا، توي بارون پياده برگردي پايين. اين روزها غذاهاي بدمزه رو زير نگاههاي عجيب و غريب ميخوريد و هيچ لذتي ازشون نميبريد.
آره ميگفتم، همون خوابيدن توي روزهاي كشدار خيلي بهتر است.
۱ نظر:
حال کردم. این دایده "ویسکوز" رو دوس داشتم و گیر کردن یه قلپ روز کشدار رو توی گلو... تعبیر مبتکرانه ای بود. حسش می کنم
ارسال یک نظر