۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

تبليغات و فمنيسم

اين پست وب لاگ براي تو رو وقتي خوندم كه حوصله و وقت داشتم و نشستم اولين چيزي رو كه به ذهنم مي رسه درمورد آيتم هايي كه گفته نوشتم. نتيجه چيز عجيبي شد كه سعي كردم اونجا بنويسمش نشد، مي‌گذارمش اينجا


 

(( وقتي سعي كردم اولين چيزي رو كه به ذهنم مي رسه بنويسم با يك چيز عجيب برخورد كردم:

من از زن فمنيست هميشه زني به ذهنم مي رسه كه خودش خيلي مورد اجحاف واقع مي شه و چون زورش توي محيط خودش نمي رسه كه با اجحاف ها مبارزه كنه داره بقيه رو براي اين مبارزه تهييج مي كنه. هيچ وقت در نگاه اول به ذهنم نمي رسه كه يك زن فمنيست آدم منطقي اي باشه و براساس منطق و با ايدئولوژي مشخص تفكرات فمنيستي داشته باشه

اما درمورد مرد فمنيست هميشه آدم هاي از نظر رواني سالم و بالغ و خلاصه عقل كل به نظرم مي آن. يعني حق فمنيست بودن رو براي مردان خيلي بيشتر قائلم تا زنان.

(اين تصوير ذهني اوليه است ها، ربطي به نظر من درمورد اين افراد نداره)


 

ترسيدم وقتي ديدم چه حجم عظيمي رسوبات ضد زن در ته افكارم هست. رسوباتي كه در تعامل با همين تبليغ يا ضدتبليغ ها به وجود مي آد. زن هاي فمنيست من اگرچه به زشتي و پرسبيلي زن هاي تو نيستن ولي بازهم واقعي نيستن. ساخته تبليغاتن ))

هیچ نظری موجود نیست: