۱۳۹۲ آبان ۱۴, سه‌شنبه

خلاصه سوم است یا پنجم؟

خوب من از اول نوامبر شروع کردم به نوشتن هر روزه. به نظر خودم هم امروز سومین روزه که می نویسم و هر روز هم نوشتم. ولی نمی دونم چرا تاریخ این پایین کامپیوترم داره پنج نوامبر رو نشون می ده؟
بعد چی شد که یکهو پنج نوامبر شد؟ من که تازگی ها جولای و سپتامبر بودم. اصلا اکتبر چی شد که پرواز کرد و رفت؟
من قرار بود تا الان یک مقاله ژورنال آماده داشته باشم. چی شده که هنوز یک خط نوشته هم ندارم؟
می خوام بشینم خودم رو دعوا کنم که اگه اینقدر وب لاگ نخونم، ننویسم، کتاب نخونم، وب گردی نکنم، با دوستام معاشرت نکنم، برای عزیزانم دلتنگی نکنم، می شینم مشق می خونم، مقاله می خونم، آدم حسابی می شم. 
بعد فکر می کنم به سال های گذشته زندگی ام. شوخی که نیست. سی و چهار سال گذشته. از این سی و چهار سال، چیزهایی که یادم مونده و بهشون افتخار می کنم همین ها هستن. کتابهایی که خوندم، دوستایی که داشتم و معاشرت هایی که کردم باهاشون، و خروجی هایی که داشتم. اینجوری که خارجی ها می گن، اچیومنت هام. یک جوری عجیبی ولی همه اینها توی زندگی بیست و چهارساعته جمع نمی شن. 

همین می شه که قرار باشه یک روزی روز سوم باشه، بعد یکهو به خودت بیای ببینی پنجم است. و نفهمی که اون دو روز لعنتی اون وسط کجا رفتن. 

هیچ نظری موجود نیست: