امروز داشتم به فرق خودم با معتادهاي خوابيده گوشه خيابون فكر ميكردم. به اين نتيجه رسيدم كه انصافا فرق زيادي ندارم. مشخصات معتاد گوشه خيابون خوابيده بدبخت مفلوك اراده نداشتنش است. ديدن واقعيت وجود خودش، دنياي اطرافش و زندگياش وقتهايي كه حالش سرجاش است و فراموش كردن اين واقعيت يا اهميت ندادن به اين واقعيت وقتهايي كه حالش خراب است و طلبه يك چيزي كه بهش آرامش ميده همه چيز يادش ميره. ترس و تصميم و اراده و همه چيز.
اين منم. حتي اگه تهديد به مرگ بشم. حتي اگه مطمئن نباشم كه همين امروز رو به آخر ميرسونم و فردا صبح رو ميبينم يا نه. حتي اگه اينقدر ترسيده باشم.
اين منم
۴ نظر:
از بشتت بده ما هم یه پک بژنیم...
ولی از شوخی گذشته فکر می کنم خیلی از آدما سیستم دفاعی معتادگونه رو کم و بیش داشته باشن.
در مورد وارد عمل شدنت وقتی ترسیده باشی هم باید بگم چیز عجیبی که در تو وجود داره اینه که چیزایی که بقیه رو ممکنه به استرس بندازه مث دیرشدن پروژه ها و ددلاین ها، هیچ تاثیری روت نداره اما یه چیزای دیگه خیلی تو رو وادار به عمل می کنه... باید یه کم بیشتر فکر کنم تا یادم بیاد دقیقا چه جنس چیزهایی...
می تونی معتادگونه گی تو با اهرم اون جور چیزا کنترل کنی...
زمستونه آبجي زياد سخت نگير مال همه يخ مي زنه. مامان شهريار يه لاك پشت داره كه دو هفته پيش به خواب زمستوني رفت. همين طوري گفتم كه دلت بسوزه از حسودي:)
تاب نميآوري سرنوشت محتومت را؟
آن را برگزين
تو را گزينه ديگري نيست....
...
(شايد خدا ما را سبكسر آفريده
در صورتي نو، باز هم خر آفريده...)
نه نخیر نباید این جوری باشه مگه هیچ چیز خوبی تو این دنیا نیس نه نباید نه نمی شه نه هست نه هیچم اینجوری نیس که تو می گی تو اصن نمی دونی چی داری می گی چون من می خام ندونی تا بتونم بگم نه هیچم درست نیس هیچم اینجوری نیستی نه اصن به من چه نه نه نه.
مکانیزمشو همه دارمیم اما اگه حتی درک مرگ نزدیک هم نجاتت نمی ده..
نه.:(
اصن همه چی قشنگ هست تو یه چیز نشونم بده که نباشه اصن .
نه.
(کامنتم داره از پستت طولانی تر می شه!)
ارسال یک نظر