۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

خلاصه زندگی پری

باید اسم پست قبل رو عوض کنم. بگذارم "من.. درباره من... نه درباره تو"

اگه بخوام همه چیزهایی رو که تو این 32 سال (هنوز باورم نمی شه این عدد رو می نویسم) یاد گرفتم رو به ترتیب تاثیری که تو زندگی ام داشتن، مرتب کنم، اصلی ترین اش اینهان:
اولی اینه که هیچ چیزی، هیچ ابزار ارتباطی ای، هیچ نحوه حرف زدنی، هیچ چیز جای دو کلام حرف زدن رو در روی صادقانه رو نمی گیره. احتمال ایجاد سو تفاهم تو هر روش دیگه ای ، خیلی زیاده. 
دومی هم که البته الان اهمیت نداره، این است که یک اتفاق ثابت، ممکنه به نظر دو تا آدم مختلف دو تا چیز مختلف باشه. مثلا داداش من تصادف می کرد در حد اینکه ماشین رو می مالید به گارد کنار  اتوبان، بعد تو خونه ما به مدت یک هفته جنگ جهانی و عزای عمومی  اعلام می شد. بعد یک خانواده دیگه، بچه شون با ماشین می زد تو دیوار همسایه می رفت تو حیاطشون، بعد تعریف این اتفاق خنده دارترین لحظه های دور هم بودنشون رو می ساخت.
سومی هم این است که از دم لذت ببر. چون دقیقا دو سال دیگه می شینی غصه همین الان رو می خوری. مثل من وقتی که با آدم هایی کار می کردم برای پنج سال که الان دلم برای دو کلمه حرف زدن با هر کدومشون پر می کشه. ولی وقتی باهاشون بودم، داشتم تمام روز یا با دوستای دانشگاهم که همه  دنیا پراکنده ان چت می کردم یا به فکرشون بودم. 

هیچ نظری موجود نیست: