۱۳۹۲ آذر ۱۳, چهارشنبه

بکنید ها و نکنیدها یا تیر خلاص

اگه صبح زود یک روز وسط هفته که مه آلوده است و حتی بارونی، با آسمون خاکستری بیدار شدید، از تخت نیاید بیرون. همونجا بمونید. سعی کنید به لیست کارهاتون فکر نکنید. از تخت بیرون نیاید. اگه می شه از خونه بیرون نیاید. مجبورید بیاید؟ خوب حداقل نرید بسته پستی ای که مامان و باباتون واستون فرستادن رو از پست تحویل بگیرید. با دیدن دست خطشون یا چسب های کج و کوله ای که به کارتن زدن، دستاشون رو تصور نکنید. پشت میز سرکارتون که نشستید، پرده ها رو باز نکنید. نگذارید آسمون خاکستری و بارون بی وقفه ریزنده کج، حس و دلتون رو هر کجا که دلش خواست ببره. امروز بهتره هیچی گوش نکنید. مصاحبه مازندرانی که دیگه جای خود داره. دلی ازتون بگیره که نفس هاتون هم هر ده دقیقه یک بار به زور بالا بیاد. همه این کارها ولی اگه کردید، این دیوانگی رو نکنید که تیر خلاصه است به روز کاری تون. اینکه برید تو یوتیوب و Yasmin Levy جستجو کنید و گوش کنید. یک تیر خلاص می گم یک تیر خلاص می شنوید. 

به جاش پاشید برید با دوستان جانی یک جایی با موسیقی خوب یک صبحانه بزنید. سرکار، پرده رو بکشید که اون ابرهای سیاه و درخت های واله و بارون رو نبینید. برید طبقه شش یک لیوان هات چاکلت داغ واسه خودتون بریزید. موسیقی رو به شهرام شب پره یا 25Band تغییر بدید و به هیچی فکر نکنید. حتی به اینکه چهار روز دیگه می رید و برای اولین بار تو سیزده سال گذشته قراره تنها باشید. 

هیچ نظری موجود نیست: