۱۳۹۴ اردیبهشت ۹, چهارشنبه

دیوانگی های نکرده

گاهی آدم نیاز داره چیزهایی رو که یاد گرفته، خیلی سخت و با درد یاد گرفته، بنویسه بزنه جلوی چشماش که یادش نره. که دفعه بعد که خر درونش اومد بالا و یادش بیاد که قبلا چه درسی گرفته. ولی به هر کاغذ و خودکاری که فکر می کنم به اندازه کافی بزرگ و رنگی نیست که بشه بعضی درس ها رو به ا ندازه ای بنویسی که لازمه. انقدر که چشم خر درونت چاره ای جز دیدنشون نداشته باشه. که دفعه دیگه که توی گل گیر کرد، نتونه بگه نمی دونستم. باور کنه که خره. باید رنگ سیاه برداشت و به سبک گرافیتی های خیابونی، روی دیوار اتاق خواب رو پر کرد از این درس ها. به جای همه دیوانگی های نکرده نوجوانی. 

هیچ نظری موجود نیست: