۱۳۹۲ دی ۱۹, پنجشنبه

شادی#1

زهرا شروع کرده سی روز پست و عکس گذاشتن از لحظه های شاد زندگی. خدا می دونه چقدر نیاز به شادی دارم الان. شادی ای که از درون بیاد و انرژی بده بهم. می خوام من هم همین کار رو بکنم. ولی شاید هر روز نتونم عکس بگیرم. در این صورت سعی می کنم شادی ام رو تو یک جمله یا پاراگراف بنویسم. اگه شما هم دوست دارید بهش بگید که توی لیستش قرارتون بده.

"امروز یک آدمی که توی حوزه کاری من مهمه، اومد نشست توی ارائه من. از وسطش فهمیدم که حوصله اش سر رفته. یعنی خوب اینها که برای ما جکه برای اون خاطره بود. ولی می تونست بلند شه بره. ولی نرفت. مهم این بود که من جلوی اون کارم رو با افتخار ارائه دادم و احساس نکردم که کارم ارزش ارائه جلوی اون رو نداره. از این خوشحالم و می خوام این احساس رو برای روزهای کاری ام نگه دارم. احساس افتخار به خودم رو."

هیچ نظری موجود نیست: